تو همانی که خدا قبله نمایت کرده
در دوعالم پسر شیر خدایت کرده
قائم آل محمد که صدایت کرده
حل هر مسئله بر ذکر و دعایت کرده
تو همان زاده ی شاهی که جهان در دستت
اشبه الناس نبی،هست پیمبر هستت
تا که از نور خدا نور شما نازل شد
قبله بر نور جمال تو کمی مایل شد
آخرین حلقه ی زرین نبی کامل شد
و عیان شد که به باقیِ خدا نائل شد
همگی گرد سر و محفل تو جمع شدیم
جمله پروانه و بر دور و بر شمع شدیم
آسمان در پی دیدار و ارادت آمد
همه گفتند که آن نور هدایت آمد
عشق فخری ست و آن فخر سیادت آمد
بخت وارون شد و ایام سعادت آمد
بذری از عشق شما بر دل گلها افتاد
جرعه نوری ز شما بر دل دریا افتاد
نوبتی هم که اگر نوبت زهرا گشته
مادرش آمده و محو تماشا گشته
نفس باد صبا باد مسیحا گشته
و اذان گوی دم گنبد خضرا گشته
همه خوشحال و به میلاد تو شادیم امشب
متوسل به در باب مرادیم امشب
منجی اشک،عزیز دو جهان خواهد شد
نور حق در کف مهدی زمان خواهد شد
چشم نرگس به جمالش نگران خواهد شد
“عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد”
غیبتش آمد و آن روز که او باز آید
طلعت و نور مسیحایی اعجاز آید
…
امام زمان (عج)
جز اسمان چشمتان جایی ندارم
خود را به دست مهربانت می سپارم
شاید،ولی،اما ندارد،عشق یعنی
باید به عرش زیر پایت سر گذارم
تا که سری ما بین سرها در بیارد
باید دلم را در مسیر تو بکارم
من با قنوت اشک هایت زنده هستم
وقتی که دائم دردی از جنس تو دارم
بخت بلند چشم هایم هست اینکه
هر روز بر تنهایی چشمت ببارم
ای دلخوشیِ روزهای هفته آقا
تا جمعه،من زخمی ترین ساعت شمارم
در انزوای تلخ شنبه مینویسم
این جمعه هم جمعه نشد، در انتظارم…